- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نماند جا که تر از ابر دیده ما نیست ولی چه سود که آن مه در ابر پیدا نیست
2 چگونه بر در او جا کنم که چندان سر فتاده بر سر کویش که پای را جا نیست
3 ز گشت باغ چه حاصل بجز غم آن دل را که از مشاهده دوست در تماشا نیست
4 به باغ گو گذری کن که نیست هیچ نهال که بهر خدمت قدش ستاده بر پا نیست
5 سواد خط تو تا دیده ام نبینم کس که مبتلا شده چون من به دام سودا نیست
6 مگو به وعده که کام دلت دهم فردا که دردمند غمت را امید فردا نیست
7 جدا ز لعل تو جامی چو نکته پردازد به نطق هست چو طوطی ولی شکرخا نیست