- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز وصل رخت چاره درد دل ما نیست این حال که را باشد و این درد که را نیست
2 تا در نظرم نقش خیال تو درآمد در خانه چشمم به جز از نور خدا نیست
3 تا ره به شب قدر سر زلف تو بردم عهدم به جز از روی تو، ای بدر دجا نیست
4 ای کرده غمت در حرم تنگ دلم جا بیرون ز تو منزل نه و خالی ز تو جا نیست
5 گفتی که مرا با تو سر مهر و وفا هست چون باورم آید چو تو را مهر و وفا نیست
6 آن را که نشد سینه پر از مهر جمالت در چهره چو صبحش اثر صدق و صفا نیست
7 محروم شد از وصل حیات ابد آن کو دل زنده و جان داده به بویت چو صبا نیست
8 از شربت بی زخم طبیب ای دل بیمار صحت مطلب زان که در او بوی شفا نیست
9 از ناز و نعیم دو جهان بهره ندارد آن دل که سزاوار به تشریف بلا نیست
10 عشق رخ دلدار مرا بی سر و پا کرد چون گردش افلاک از آنرو سر و پا نیست
11 منکر ز خطا فکر غلط می کند اما در دیده حق بین غلط و سهو و خطا نیست
12 تا کام نسیمی تو شدی از همه عالم از کام دل و روشنی دیده جدا نیست