1 خون در دلم ازکاوش ایام نمانده ست این آبله را نیشتر خار مکیده ست
2 من حمزه نیم در صف این عرصهٔ خونخوار امّا جگرم هند جگرخوار مکیده ست
1 زلف بی باک تو تا سلسله جنبانم بود سر سودازدگان ریگ بیابانم بود
2 دستم از تنگی دل وقف گریبان شده است یاد آن روز که در گردن جانانم بود
1 هر چه بستیم و گشودیم عبث هر چه گفتیم و شنودیم عبث
2 راه مقصود به جایی نرسید پای پر آبله سودیم عبث
1 سبز شد خط لبّ یار، بهار است بهار ای جنون من سرشار، بهار است بهار
2 سینه گو چاک زند زاهد محراب نشین سر ما و ره خمّار، بهار است بهار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به