- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی شهر آرای یارم آفتابی دیگرست هر زمانی زلف او در پیچ و تابی دگرست
2 بر رخ او قطره های خوی چو شبنم بر گلست هر زمانی چون گلی و چون گلابی دیگرست
3 گفتم از روی خودم روشن نشانی باز ده گفت آخر روشنست این آفتابی دیگرست
4 ز آتش سودای عشقش در جهان هر جا دلیست بر سر خوان هوس هر دم کبابی دیگرست
5 تا بهار حسن رویش تازه ماند هر زمان ز ابر چشم اشکبارم فتح با بی دیگرست
6 بر روانم درد عشق و بر دلم بار فراق هر یکی ز اینها خرابی بر خرابی دیگرست
7 وعده وصلش اگر چه دلفریب آمد ولیک دل بر آن نتوان نهادن کان سرابی دیگرست
8 جز رضای او نجوید در جهان ابن یمین و آن صنم را هر زمان با او عتابی دیگرست