روی شهر آرای یارم از ابن یمین فریومدی غزل 50

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

روی شهر آرای یارم آفتابی دیگرست

1 روی شهر آرای یارم آفتابی دیگرست هر زمانی زلف او در پیچ و تابی دگرست

2 بر رخ او قطره های خوی چو شبنم بر گلست هر زمانی چون گلی و چون گلابی دیگرست

3 گفتم از روی خودم روشن نشانی باز ده گفت آخر روشنست این آفتابی دیگرست

4 ز آتش سودای عشقش در جهان هر جا دلیست بر سر خوان هوس هر دم کبابی دیگرست

5 تا بهار حسن رویش تازه ماند هر زمان ز ابر چشم اشکبارم فتح با بی دیگرست

6 بر روانم درد عشق و بر دلم بار فراق هر یکی ز اینها خرابی بر خرابی دیگرست

7 وعده وصلش اگر چه دلفریب آمد ولیک دل بر آن نتوان نهادن کان سرابی دیگرست

8 جز رضای او نجوید در جهان ابن یمین و آن صنم را هر زمان با او عتابی دیگرست

عکس نوشته
کامنت
comment