- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی نیکوی ترا تندی خو در کار است در چمن ایمنی از خار سر دیوار است
2 تارهای کفنم ریشه ی گل شد در خاک از هوای تو سر تربت من گلزار است
3 با تو خوش بود طرب، تا تو ز محفل رفتی جام می بی مزه همچون دهن بیمار است
4 خنده بر سرو مکن این همه در محفل خویش جامه ی کوتهش اولی ست که خدمتگار است
5 باغبان چند به ما منت بیهوده نهد وعده ی ما و تو ای گل به سر بازار است
6 از کدورت، به کف اهل صفا، پنداری برگ سبزی ست، ز بس آینه در زنگار است
7 از وطن عربده جو را به غریبی بفرست سیل از کوه به صحرا چو رود، هموار است
8 هردم آید ز ته چاه دگر فریادش ناله ی یوسف ما نغمه ی موسیقار است
9 بس که بی برگ و نوا شد ز خزان باغ، سلیم باغبان را گل کاغذ به سر دستار است