-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر سرم تا رسد آفتاب من، گرم عتاب بر سرم
2 پیر مغان اشارتم کرد به غسل توبه ای ریخت حریف میکده، جام شراب بر سرم
3 بارد اگر از آسمان برق بلا به راه تو پا نکشم، که شد یکی آتش و آب بر سرم
4 ساقی سنگدل مرا چند بهانه می دهی؟ بادهٔ ناب در کفت، شور شراب بر سرم
5 وا رهد از کف اجل، جان فسردهٔ حزین تیغ کرشمه ای رسد، گر به شتاب بر سرم