-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همیشه افسر فرماندهی بر سر نمیماند اگر ماند دمی ماندم دم دیگرْ نمیماند
2 به شکر سلطنت منما عدول از عدل در عالم که این ملک و اساس و کشور و لشکر نمیماند
3 ز دست دار و گیر خلق بهر منصوب و مکنت جهان آسوده یک ساعت ز شور و شر نمیماند
4 ز فتواهای ناحق عنقریسست اینکه در عالم که اسم و رسمی از آئین پیغمبر نمیماند
5 ز ملک و مال این ویرانسرای عاریت بگذر ز نام نیک چیزی در جهان بهتر نمیماند
6 به بذل و بخش خود منمای پروا از تهیدستی سخاوت پیشه در آفاق هرگز در نمیماند
7 خوشم زین منزلت (صامت) که در عالم به جای من اساس و فرش و نقد و جنس و سیم و زر نمیماند