به سوی ما گذار مردم از رهی معیری غزل - جلد چرم 9

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

به سوی ما گذار مردم دنیا نمی‌افتد

1 به سوی ما گذار مردم دنیا نمی‌افتد کسی غیر از غم دیرین به یاد ما نمی‌افتد

2 منم مرغی که جز در خلوت شب‌ها نمی‌نالد منم اشکی که جز بر خرمن دل‌ها نمی‌افتد

3 ز بس چون غنچه از پاس حیا سر در گریبانم نگاه من به چشم آن سهی بالا نمی‌افتد

4 به پای گلبنی جان داده‌ام اما نمی‌دانم که می‌افتد به خاکم سایهٔ گل یا نمی‌افتد

5 رود هر ذرهٔ خاکم به دنبال پری‌رویی غبار من به صحرای طلب از پا نمی‌افتد

6 مراد آسان به دست آید ولی نوشین لبی جز او پسند خاطر مشکل پسند ما نمی‌افتد

7 تو هم با سروبالایی سری داری و سودایی کمند آرزو برجان من تنها نمی‌افتد

8 نصیب ساغر می شد لب جانانه بوسیدن رهی دامان این دولت به دست ما نمی‌افتد

عکس نوشته
کامنت
comment