1 روزی نبود که با منت جنگی نیست شب نیست که از تو بر دلم سنگی نیست
2 با من که زخون دیدگان رنگینم گر صلح نداری آشتی رنگی نیست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 به جان بریم ترا سجده تا به سر چه رسد نثار پای تو سرهاست تا به زرچه رسد
2 ترا ز نور جلالت نمی توانم دید به چشم جان به سرت تا به چشم سر چه رسد
1 خدایگان سلاطین شهنشه اعظم امید دین عرب آرزوی ملک عجم
2 سریر بخش ملوک جهان که تعظیمش نهاد بر سر نه کرسی سپهر قدم
1 ترک من کان دهنش پسته خندان من است در شکر خنده لبش تنگ به دندان من است
2 هر زمانم ز لب خویش حیاتی بخشد شد حقیقت که لبش چشمه حیوان من است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **