کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

سیری نبود از لب شیرین تو کس از کمال خجندی غزل 36

غزل 36 ام از 1252 غزلیات

سیری نبود از لب شیرین تو کس را

1 سیری نبود از لب شیرین تو کس را کس سیر ندید از شکر ناب مگس را

2 نالان بر سر کوی تو آییم که ذوقی است در قافله کعبه روان بانگ جرس را

3 با صبح بگویید که بیوقت مزن دم امشب شب وصل است نگه دار نفس را

4 زلف تو که شبرو شده زو زاهد و عابد از خرقه پشمینه غنی ساخت عسس را

5 خواهم که نهم آینه ای پیش رقیبان در چشم خسان تا فکنم این همه خس را

6 نگذاشت که خال رخ او بنگرد این چشم این خوان خلیل است چه تنگیست عدس را

7 چون دید کمال آن سر کو ترک وطن کرد بلبل چو چمن دید رها کرد قفس را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سیری نبود از لب شیرین تو کس را

شاعر شعر سیری نبود از لب شیرین تو کس را چه کسی است ؟

شاعر شعر سیری نبود از لب شیرین تو کس را کمال خجندی می باشد.

شعر سیری نبود از لب شیرین تو کس را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر سیری نبود از لب شیرین تو کس را چیست ؟

قالب شعر سیری نبود از لب شیرین تو کس را غزل است

مضمون اصلی شعر سیری نبود از لب شیرین تو کس را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر