جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

از ازل بی وحشتی نبود دل از جویای تبریزی غزل 716

غزل 716 ام از 1266 غزلیات

از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار

1 از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار طفل ما نگرفته جز در دامن صحرا قرار

2 دشمن هر کس به قدر خواهش او می شود از نخستین خلق را اینست با دنیا قرار

3 اضطراب عشق ماند جوهر شمشیر را بیقراری بسکه بگرفته ست در دلها قرار

4 مست من از بسکه بیرون گرد و شوخ افتاده است گر شرر گردد نگیرد در دل خارا قرار

5 کم نشد نام خدا از شوخی او ذره ای یک قلم با آنکه چشمش برده از دلها قرار

6 شوخی آهم شکوه حسن را درهم شکست می برد جویا نسیمی از دل دریا قرار

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار

شاعر شعر از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار چه کسی است ؟

شاعر شعر از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار جویای تبریزی می باشد.

شعر از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار چیست ؟

قالب شعر از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار غزل است

مضمون اصلی شعر از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر