در سر کوی تو شب خاک بود بستر از سلیم تهرانی غزل 73

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

در سر کوی تو شب خاک بود بستر ما

1 در سر کوی تو شب خاک بود بستر ما چون شهیدان سر ما بالش زیر سر ما

2 در تماشاگه دیدار تو ما سوخته ایم سرمه ی دیده کند آینه خاکستر ما

3 ما ترقی بجز از راه تنزل نکنیم خاک چون دانه کند تربیت اختر ما

4 آنچه گویند درین قصه، مرصع خوانی ست جام جمشید نبوده ست به از ساغر ما

5 از هوای می گلرنگ ندارد آرام چون گدایان نفسی کشتی بی لنگر ما

6 همچو آیینه ی دیوار، درین دیر خراب ریشه ی سبزه ی زنگار بود جوهر ما

7 پی آگاهی عیب و هنر خویش سلیم همچو طاووس شد آیینه ی ما هر پر ما

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر