واعظی بود بر سر از امیر شاهی سبزواری قطعه‌ 4

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

واعظی بود بر سر منبر

1 واعظی بود بر سر منبر لب به وعظ و به پند بگشاده

2 گفت: هر مرد را بود به بهشت چند حور لطیف، آماده

3 عورتی پیر از آن میان برخاست جانش اندر وساوس افتاده

4 گفت: بهر خدای مولانا یک سخن گوی، سوده و ساده

5 هیچ در خلد حور نر باشد یا بود آن همه چو ما ماده؟

6 گفت: بنشین، که آنقدر باشد که نمانی تو نیز ناگاده

عکس نوشته
کامنت
comment