- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هنوز هست جهان را به نیست مأوابود که جانم از می عشق تو مست و شیدا بود
2 ببزم وصل چو ساقی شراب عشقم داد کمینه جرعه جانم هزار دریا بود
3 چو دیده باز گشادم جمال رخسارت چو آفتاب ز ذرات کون پیدا بود
4 دمی که حسن تو پیدا نبود از عالم جهان در آینه روی تو هویدا بود
5 اگر چه مظهر حسن تو گشته جمله جهان ولی جمال تو پیدا بصورت ما بود
6 به ملک لم یزلی پیشتر ز کون و مکان چه عیش ها که ز وصلت مرا مهیا بود
7 چو مست شوق جمال تو بود جان و دلم ز طعنه های رقیبان مرا چه پروا بود
8 چه التفات بگفتار منکران لقا مرا که دیده جانم بدوست بینا بود
9 ازآنکه جان اسیری سعادتی دارد همیشه دولت وصل تواش تمنا بود