در جهان بر جان من جز از جهان ملک خاتون غزل 275

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

در جهان بر جان من جز درد نیست

1 در جهان بر جان من جز درد نیست همدمم جز درد و آه سرد نیست

2 بیش از این در عشق روی تو مرا صبر مهجوری و خواب و خورد نیست

3 من نگردانم سر از پیمان دوست هر که از عهدش بگردد مرد نیست

4 بار بسیارست بر من رحمت آر بیش از اینم هجر تو در خورد نیست

5 کی رسد در کام دل آنکس که او چون من از شادی دوران فرد نیست

6 روی زرد من گواه عشق تست نیست عاشق آنکه رویش زرد نیست

7 از جهان بر دل غباری گر نشست از تو باری بر دل او گرد نیست

عکس نوشته
کامنت
comment