-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست که چرا لعل لبت رشک عقیق یمنست؟
2 حد من نیست ولی عشق سخن می گوید چون همه عشق شد اینجا همه جا جای منست
3 هم بتو راه توان یافت بنیل مقصود بوی مشک از ختن و بوی اویس از قرنست
4 مستمان کرد بحدی که نداریم خبر تا ز مستی نشناسیم که او درچه فنست
5 در ره عشق و فنا گر خطری پیش آید چاره از پیر مغان جوی، که او مؤتمنست
6 چند گوییم: «علیکم برفیق الاعلی »؟ خواجه در لذت جان نیست، که در فکر تنست
7 چند پرسی که نهان خانه آن یار کجاست؟ خلوت یار گرامی همه در انجمنست
8 شیوه عشق بآسان نتوان ورزیدن عشق در آتش غم سوختن و ساختنست
9 قاسمی بوی تو بشنود، دل از دست بداد بانگ بلبل همه از شوق گل و یاسمنست