در کوی عشق نیست ز اهل وفا از سلیم تهرانی غزل 937

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی

1 در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی هرگز نمی شود به کسی آشنا کسی

2 دنبال آن که دست به وصلش نمی رسد تا کی رود چو سایه ی مرغ هوا کسی

3 ما را چه چاره غیر مدارا به روزگار هرگز مباد کار، کسی را به ناکسی

4 بر خاک، آبروی خود ای آسمان مریز هرگز نکرده است بزرگی به ما کسی

5 همت بود بساط بزرگی، ندیده است در خانه ی خدا بجز از بوریا کسی

6 رنجیده می روی ز سر کوی او سلیم چون می شود نیاید اگر از قفا کسی؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر