- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دارد حیات، عالمی و جان پدید نیست دنیا ز آدمی پر و انسان پدید نیست
2 در پردهٔ ظهور نهان است جلوه اش از بسکه گشته است نمایان پدید نیست
3 در خط نهان شده است تو را آب و رنگ حسن گل از وفور سنبل و ریحان پدید نیست
4 محو جمالم و رخش از دیده ام نهان آب از سرم گذشته و عمان پدید نیست
5 پنهان شده است آینه ام از هجوم عکس جویا اگر چه جلوهٔ جانان پدید نیست