در جهان دل شده ای نیست که غمخوار از مجد همگر غزل 4

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

در جهان دل شده ای نیست که غمخوار تونیست

1 در جهان دل شده ای نیست که غمخوار تونیست هیچ دل نیست که او شیفته در کار تو نیست

2 در همه روی زمین زنده دلی نتوان یافت که به جان مرده آن نرگس خونخوار تو نیست

3 تا به خوبی چو مه و مشتری آمد رویت کیست آنکو به دل و روح خریدار تو نیست

4 تا تو بر دست گرفتی ستم و خیره کشی هیچکس نیست که در عشق گرفتار تو نیست

5 به جمال تو که دیدار زمن باز مگیر که مرا طاقت نادیدن دیدار تونیست

6 یک مهی دولت گل گر چه به غایت تیز است هم بدین رونق و این تیزی بازار تو نیست

7 سبزه پیرامن گل گر چه لطیف است ولیک چون خط سبز تو بر روی چو گلنار تو نیست

8 نرگس و لاله به هم گرچه به غایت خوبند هم بدان خوبی چشم تو و رخسار تو نیست

9 خال و زلف و لب تو مرد فریبند ولیک کس به مرد افکنی طره طرار تو نیست

10 گر ترا سرو نهم نام روا نبود از آنک سرو را شیوه و شیرنی رفتار تو نیست

11 ماه را با رخ خوب تو برابر نکنم زانکه مه را شکر افشانی گفتار تو نیست

عکس نوشته
کامنت
comment