1 به فر دولت تو صد هزار کس هستند رسیده این به مراد و نشسته آن به سرور
2 من شکسته دل خسته جان غمگینم که همچو چشم بد از حضرت تو هستم دور
1 باد صبح است که مشاطه جعد چمن است یا دم عیسی پیوند نسیم سمن است
2 نکهت نافه مشگ است نه نافه است نه مشگ اثر آه جگر سوخته ای همچو من است
1 رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان شمع فلک را ز صفر سفره نهاد آسمان
2 شب ز چه کاهد چو شمع هر چه شب آمد از آنک رفت به برج شمال خسرو گردون ستان