بعد شش سال معتمر یا هفت از جامی هفت اورنگ 60

بعد شش سال معتمر یا هفت

1 بعد شش سال معتمر یا هفت به سر روضه نبی می رفت

2 راه عمدا بر آن دیار افکند بر سر قبرشان گذار افکند

3 دید بر خاک آن دو اندهمند سر کشیده یکی درخت بلند

4 چون به عبرت نگاه کرد در آن دید خطهای سرخ و زرد بر آن

5 بود زردی ز رویشان اثری سرخی از چشم خونفشان خبری

6 با کسی گفت ازان زمین به شگفت چه درخت است این به حیرت گفت

7 که درختیست این سرشته عشق رسته از تربت دو کشته عشق

8 بلکه بر خاک آن دو تن علمیست بر وی از شرح حالشان رقمیست

9 زاهل دل هر که آن رقم خواند حال آن کشتگان غم داند

10 جانشان غرق فیض رحمت باد کس چو ایشان ازین جهان مرواد

عکس نوشته
کامنت
comment