- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بعد عمری کافکند گردون به کوی او مرا سیل اشک شادمانی هی برد زان کو مرا
2 گاه چشم آید گران در کفه عشقم ز غم کوه فرهادش اگر یک سو نهی یک سو مرا
3 رو به راهت بس که سودم هردو خونین گشت و ریش وه که سویت آمدن را نیست راه رو مرا
4 بوی مشکین طرهات تا در دماغ من رسید گه کند بیحال و گه آرد به حال آن بو مرا
5 بس که آن بدخوی تیغ بیدریغم راند ساخت زین رعایتهای مفرط همچو خود بدخو مرا
6 من که غرق میشدم ز اقبال پیر میکده محتسب این دم کجا یابد به جستوجو مرا
7 فانیا نابودم اندر یار و باشد جای شکر کز غم و شادی مبرّا ساخت عشق او مرا