- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان روز که روی تو مرا در نظر آمد خورشید جهان در نظرم مختصر آمد
2 مشتاق لقا را چه خبر از بد و نیکست چون مست می شوق ز خود بیخبر آمد
3 جان و دل سرگشته ما را بره وصل هم عشق تو از راه کرم راهبر آمد
4 دوران وصال آمد و جان خرم و شادست کایام غم فرقت جانان بسرآمد
5 مجروح نشد عاشق بیچاره ز وصلت در عشق تو هر چند که بی زور و زر آمد
6 ذرات جهان محو شد از مهر جمالت از پرده پندار چو روی تو برآمد
7 تا دید عیان حسن رخت جان اسیری از جمله جهان عارف صاحب نظر آمد