سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

زخم دل کم نیست، سامان گر از سلیم تهرانی غزل 706

غزل 706 ام از 1122 غزلیات

زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش

1 زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش غنچهٔ گل هست، پیکان گر نباشد گو مباش

2 کشتی ما چشم دارد بر خطر همچون حباب چون نسیمی هست، طوفان گر نباشد گو مباش

3 آنکه وقت کشتن من رحم بر حالم نکرد بعد قتلم هم پشیمان گر نباشد گو مباش

4 منصب گلچینی باغی ندارم، در تنم جامه را چون پوست، دامان گر نباشد گو مباش

5 زینت ارباب معنی، جوهر ذاتی بس است لاله در کوه بدخشان گر نباشد گو مباش

6 هرکجا باشد ز کف مگذار جام می سلیم سیر قزوین کن، صفاهان گر نباشد گو مباش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش

شاعر شعر زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش چه کسی است ؟

شاعر شعر زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش سلیم تهرانی می باشد.

شعر زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش چیست ؟

قالب شعر زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش غزل است

مضمون اصلی شعر زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی