رخ نمودی و جهانی به تماشا از جویای تبریزی غزل 163

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

رخ نمودی و جهانی به تماشا برخاست

1 رخ نمودی و جهانی به تماشا برخاست برقع افکندی و فریاد ز دلها برخاست

2 تخم اشکی که ز درد تو فشاندیم به خاک نخل آهی شد و از سینهٔ صحرا برخاست

3 جز نکویی طمع از سلسلهٔ نیک مدار گوهر افشان بود ابری که ز دریا برخاست

4 هر قدم شور قیامت ز پی اش برخیزد هر که با سلسلهٔ عشق تو از جا برخاست

5 کو گذشتی که سحر روی به دنیا نکند شام آن کس که چو مهر از سر دنیا برخاست

6 در خیالت به ره دیده و دل بسکه دوید نگه از چشم ترم آبله برپا برخاست

7 سیر در جنت آزادی اش ارزانی باد هر که مانند تو جویا ز تمنا برخاست

عکس نوشته
کامنت
comment