🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جامی

جامی

جامی
جامی

جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام از جامی هفت اورنگ 10

هفت اورنگ 10 ام از 3391 یوسف و زلیخا

جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38

1 جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام بود شخص معین عالمش نام

2 بود انسان درین شخص معین چو عین باصره در چشم روشن

3 درین عین آن که چون انسان عین است جهان مردمی سلطان حسین است

4 به زیر این خمیده طاق مینا دو چشم آدمیت زوست بینا

5 خوشا چشمی که بینایی ازو یافت به بینایی توانایی ازو یافت

6 فلک صد چشم دارد بر ره او که چشم خود کند منزلگه او

7 ز روی اوست روشن چشم عالم به بوی اوست گلشن خاک آدم

8 به حسن خلق و لطف خلق بی قیل بود یوسف درین مصر فلک نیل

9 در اصلابش کرم رسمی قدیم است کریم ابن الکریم ابن الکریم است

10 سزد گر از کمال خوبی او کند پیر فلک یعقوبی او

11 ز کف بحر نوال آورده در مشت کشیده جویباری از هر انگشت

12 دو صد کشت امل در هر دیاری شده سرسبز از هر جویباری

13 ز دستش کابر و یم هستند ازان کم خروشان باشد ابر و کف زنان یم

14 نموده لمعه ای از زرفشان تیغ نهفته تیغ خود خورشید در میغ

15 چو گشته برق تیغش پرتوافکن جهان را کرده چون خورشید روشن

16 دو دم یک برق را گر چه بقا نیست بقا از تیغ او یکدم جدا نیست

17 بقای او فنای تیرگی هاست نیاید روشنی با تیرگی راست

18 ز عدل او به وقت خواب شبگیر کند نطع از پلنگ خفته نخچیر

19 ز شبگردی چو یابد گرگ مالش نهد از دنبه میشش گرد بالش

20 پی جذب محبت چنگل باز شود قلاب مرغ تیز پرواز

21 درخت بیشه ای پر شاخ و پیوند اگر شاخ گوزنی را کند بند

22 کند شیر ژیان مشکل گشایی به پنجه بخشد از بندش رهایی

23 کمینگاه بد اندیشان بی باک بود ز اندیشه ناایمنی پاک

24 اگر یک تن بود چون مهر انور ز مشرق تا به مغرب طشتی از زر

25 نیارد هیچ عور از درع پرهیز که در طشت زر او بنگرد تیز

26 چو صبح آنجا که لطف او بخندد چو ظلمت ظلم از آنجا رخت بندد

27 چو برق آنجا که قهرش بر فروزد به یک شعله جهانی را بسوزد

28 خداوندا به پیران جوانبخت که تا هست آسمان چتر و زمین تخت

29 به زیر پای تخت شاهیش باد به تارک چتر ظل اللهیش باد

30 فلک با چتر او در چاپلوسی زمین با تخت او در خاکبوسی

31 خراب آباد عالم باد معمور به اولاد کرامش تا دم صور

32 به تخصیص آن که چرخ آمد مطیعش زمان را تاج سر نام بدیعش

33 زمانش آن عجم از وی مشرف به تعریف عرب بادا معرف

34 جهان را تا بلندی هست و پستی مباد این نام پاک از لوح هستی

35 دگر شهزاده کز بخت مظفر به طفلی شد طفیلش تخت و افسر

36 خرد چون دید جاه و احترامش همی کرد آرزو نقشی ز نامش

37 درین میدان که بادا خالی از درد فلک طاس تهی را پر فرح کرد

38 ز بزمش خور یکی زرین قدح باد دلش چون نام دایم پر فرح باد

از : جامی
جامی از شاعران بزرگ قرن 9 هجری می باشد و سبک شعری ایشان هندی است.
اثر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام هفت اورنگ 10 ام از 3391 یوسف و زلیخا در هفت اورنگ جامی می باشد
شعر قالب : هفت اورنگ سبک : هندی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام

شاعر شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام چه کسی است ؟

شاعر شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام جامی می باشد.

شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام چیست ؟

قالب شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام هفت اورنگ است

سبک شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام چیست ؟

سبک شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام سبک هندی است

مضمون اصلی شعر جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جامی

جهان یکسر چه ارواح و چه اجسام از جامی هفت اورنگ 10

هفت اورنگ 10 ام از 3391 یوسف و زلیخا
بنر