- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جهان را موسم آزادگی ایام تو بنده کرده یک جهان آزاد را انعام تو
2 سرمهٔ چشم ملک گردی و آن از راه تو حلقهٔ گوش فلک حرفی و آن از نام تو
3 دست تقدیر آسمان را پی کند گر دور او گام بردارد نه بر وفق مراد و کام تو
4 تو جهان کاملی اندر جهان مختصر هفت اقلیمت که باقی باد، هفت اندام تو
5 جنبش فیض کرم وارام طوفان نیاز تا ابد مقصور شد بر جنبش و آرام تو
6 آز در آب و گل آدم نیامد تا ندید غایت سیری خوش اندر عطای عام تو
7 طبل بدخواه تو در زیر گلیم حادثه است تا فلک زد بینیازی را علم بر بام تو
8 از تصرف دست بربندد کف بر بحر و کان آسمان را گر اجازت یابد از پیغام تو
9 از محمد وز عمر شد کفر باطل دین قوی لاجرم احیاء آن ایام کرد ایام تو
10 ای در آن اندازه بزم جانفزایت کاندرو آفتاب و ماه نو زیبد شراب و جام تو
11 وام بودت گوهری بر آسمان مه زاسمان آن رسانید و شد از وجه دگر در وام تو
12 آسمان از وام تو هرگز برون ناید ازآنک دارد استظهار دور از دور بیانجام تو
13 تا که صبح و شام باشد در قفای روز و شب در قفای یکدگر بادند صبح و شام تو
14 چشمت از روی کرم بر انوری باد و مباد کام او را اعتقاد پاک جز در کام تو
15 مکث محسن در جهان بسیار باشد لاجرم بالغ او طفل تست و پختهٔ او خام تو