1 جهان ز حوصلهٔ آرزو فراخترست ولیک بر تو بود تنگتر ز چشم بخیل
2 تراکه خوشهٔ خرما به دست مینرسد به غیر خار چه قسمت بری همی ز بخیل
1 ازینسان کابر نیسانی دمادم گوهر افشاند اگر ترک ادب نبود به دست خواجه میماند
2 درختان را چه شد کامروز میرقصند از شادی مگر بر شاخگل بلبل مدیح خواجه میخواند
1 الحمد خدا را که ولیعهد مظفر شد ناظم ملک پدر و دین پیمبر
2 شد منتظم از همت او ملت احمد شد مشتهر از نصرت او مذهب جعفر
1 هستی دو وجه دارد مخفی و ظاهر است کاندر وجود واجب و ممکن مصور است
2 از واجبست خالق و از ممکنست خلق چون معنی کلام که مخفی و ظاهر است