کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده از سعیدا غزل 165

کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده نیست

1 کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده نیست هرچه خواهد می‌کند عارف کسی را بنده نیست

2 درد بی‌دردی عجب دردی است ضعف طرفه‌ای است صاحب این درد گویا در حساب زنده نیست

3 طفل چون آید به عالم گریه‌اش دانی چراست وسعت این دور می‌بیند که جای خنده نیست

4 از پی هر صید لاغر عمر خود ضایع مکن ز این کمان چون تیر بیرون جست باز آینده نیست

5 بس که مردم را خیال ماسوا دل برده است هیچ کس از فعل زشت خویشتن شرمنده نیست

6 آسمان غربال پر آبی است اما قطره‌ای تا نخواهد صاحب غربال، زان ریزنده نیست

7 سر فروکش در مرقع، سیر را پوشیده کن چیست در عالم، سعیدا کان درون جنده نیست؟

عکس نوشته
کامنت
comment