حرف غم عشق از لب خندان که از حزین لاهیجی غزل 211

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حرف غم عشق از لب خندان که جسته ست؟

1 حرف غم عشق از لب خندان که جسته ست؟ این شور قیامت، ز نمکدان که جسته ست؟

2 از قلب سپاه دو جهان صاف گذر کرد این ناوک شوخ، از صف مژگان که جسته ست؟

3 زد درگل و خار این شرر شوخ، ندانم ز آتشکده ی سینه ی سوزان که جسته ست؟

4 نگذاشت به جا دامن پاکی که نزد چاک این یوسف بی باک، ز زندان که جسته ست؟

5 از هم گسلد سلسلهء عقل و جنون را دیوانه ام از زلف پریشان که جسته ست؟

6 گاهی دل خون گشته و گه دانهٔ اشک است این قطره، ندانم ز رگ جان که جسته ست؟

7 می گردد اوا از گردش خویشش خبری نیست گوی فلک از صولت چوگان که جسته ست؟

8 نشمرده، کند در گره غنچه، بهارش این مشت زر، از لطمهٔ احسان که جسته ست؟

9 از چشم غزالان حرم دود برآورد این برق بلا، ز آتش پیکان که جسته ست؟

10 سر تا به قدم شعلهٔ آهی ست حزین ت یا رب ز نهاد دل سوزان که جسته ست؟

عکس نوشته
کامنت
comment