- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حرف غم عشق از لب خندان که جسته ست؟ این شور قیامت، ز نمکدان که جسته ست؟
2 از قلب سپاه دو جهان صاف گذر کرد این ناوک شوخ، از صف مژگان که جسته ست؟
3 زد درگل و خار این شرر شوخ، ندانم ز آتشکده ی سینه ی سوزان که جسته ست؟
4 نگذاشت به جا دامن پاکی که نزد چاک این یوسف بی باک، ز زندان که جسته ست؟
5 از هم گسلد سلسلهء عقل و جنون را دیوانه ام از زلف پریشان که جسته ست؟
6 گاهی دل خون گشته و گه دانهٔ اشک است این قطره، ندانم ز رگ جان که جسته ست؟
7 می گردد اوا از گردش خویشش خبری نیست گوی فلک از صولت چوگان که جسته ست؟
8 نشمرده، کند در گره غنچه، بهارش این مشت زر، از لطمهٔ احسان که جسته ست؟
9 از چشم غزالان حرم دود برآورد این برق بلا، ز آتش پیکان که جسته ست؟
10 سر تا به قدم شعلهٔ آهی ست حزین ت یا رب ز نهاد دل سوزان که جسته ست؟