- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زن جوابش داد کای مرد خدا ای که هستی در عبادت پارسا
2 آنچه فرمودی درستوست ای رفیق لیک گم کردی در این وادی طریق
3 آنکه او از تو توکل خواسته هم وی این دکان کسب آراسته
4 فهو حسبی را شنیدستی از آن و ابتغوا من فضله را هم بخوان
5 آن توکل از دل دانای توست کسب و حرفت کار دست و پای توست
6 خواستند از دل توکل ای همام وز جوارح کسب با سعی تمام
7 رو زمین از خار و از خس پاک کن آب ده پس دانه اندر خاک کن
8 تکیه کن آنگه به لطف کردگار گو خدایا دانه از خاکم برآر
9 قفل بر زن بر درد کان به شب وانگهی بسپار دکان را به رب
10 از توکل هیچکس بابا نشد تاره تزویج را پویا نشد
11 تا نگردی گرد تزویج و سفاد کی توکل در برت کودک نهاد