آرزوی روی تو جانم ببرد از انوری ابیوردی غزل 75

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

آرزوی روی تو جانم ببرد

1 آرزوی روی تو جانم ببرد کافریهای تو ایمانم ببرد

2 از جهان ایمان و جانی داشتم عشق تو هم این و هم آنم ببرد

3 غمزهات از بیخ وز بارم بکند عشوهات از خان و از مانم ببرد

4 شحنهٔ عشقت دلم را چون بخواند از حساب جعل خود جانم ببرد

5 عقل را گفتم که پنهان شو برو کین همه پیدا و پنهانم ببرد

6 گفت اگر این بار دست از من بداشت باز باز آمد به دستانم ببرد

7 انوری چند از شکایتهای عشق کو فلان بگذاشت و بهمانم ببرد

8 این همه بگذار و می‌گوی انوری آرزوی روی تو جانم ببرد

عکس نوشته
کامنت
comment