1 شراب آن گهی دست شرّست و شور که باشد سر فتنه را دست زور
2 به بزمی که شد فتنهانگیز مست سر خویش گیر ارنهای پای بست
3 حرام است آری نه گویم که نیست نه یک بار گویم که باری دویست
4 حرام و حرج با حرامی بود حلالش بگویم کدامی بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای جانِ به لب رسیده بشتاب خود را و مرا به نقد دریاب
2 دل رفت و تو نیز بر سر پای اندیشه نمی کنی در این باب
1 تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا از دست غم هم اوست که وا می خرد مرا
2 یک دم به خوش دلی نزدم تا مکابره زهد و ورع شدند حجاب خرد مرا
1 بگویید ای مسلمانان که درمان چیست کارم را که چشم بد رسید آخر نظام روزگارم را
2 نکردم شکر ایّامی که با آرام دل بودم درین غم اوفتادم رغم جانِ غم گسارم را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **