- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گذری باد بر آن زلف معنبر دارد بازیارب دل آشفته چه بر سر دارد
2 دفتر معرفت آن به که بشوییم بجوی که درخت چمن اوراق دی از بر دارد
3 در نظر بازی مژگان تو احوال دلم داند آن خسته که دل بر سر خنجر دارد
4 رندبی پاو سر از کوی خرابات چه دید که جهان را بنظر سخت محقر دارد
5 اختر طالع من روی فروزان تو بود هر که بینی نظری جانب اختر دارد
6 ستم از لطف چسان فرق توان کرد که دوست هم بکف خنجر و هم دست بساغر دارد
7 بطبیبان جفا پیشه چه گوییم نشاط درد ما را بجز او کیست که باور دارد