باد خراسان همیشه از ملک‌الشعرا بهار قصیده 60

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

باد خراسان همیشه خرم و آباد

1 باد خراسان همیشه خرم و آباد دشت و دیارش ز ظلم و جور تهی باد

2 دشت و دیار ار ز ظلم و جور تهی گشت ملک بماند همیشه خرم و آباد

3 ملک یکی خانه‌ایست بنیادش عدل خانه نپاید اگر نباشد بنیاد

4 داد و دهش گر بنا نهند به کشور به که حصاری کنند ز آهن و پولاد

5 خصم ببستند و شهر و ملک گشودند شاهان از فر و نیروی دهش و داد

6 و آنکو باد جفا و جور به‌سر داشت سرش به خاک اندرست و ملکش بر باد

7 شکر خداوند را که داد و دهش را طرفه بنائی نهاد پادشه راد

8 خسرو گیتی‌ستان مظفر دین شاه آنکه ز عدلش بنای ظلم برافتاد

9 داده خدایش خدایگانی و شاهی باز نگیرد خدای آنچه به کس داد

10 ملک عروسی است عدل و دادش کابین در ده کابین و شو مر او را داماد

11 طایر دولت که هرکسش نتوان بست بال و پر خوبش جز به سوی تو نگشاد

12 مسند شرع و سریر حکم تو داری خصم تو دارد غریو و ناله و فریاد

13 اینک بنگر بهار را که شدش طبع شیفته بر مدح تو چو کاه به بیجاد

14 داند کش طبع را چه پایه و مایه است آنکه بداند شناخت شاهین از خاد

15 بود درین آستان پدرش صبوری چندی مدحت‌سرای و داد سخن داد

عکس نوشته
کامنت
comment