- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باد آمد و گشاد نقاب از رخانِ گل ابر آمد و نهاد گهر در میانِ گل
2 آمد گهِ شکفتنِ گل در میانِ باغ و آمد گهِ نشستنِ ما در میانِ گل
3 می با گل آشنا شد و مرغان به سویِ او پیغام ها دهند همی از زبانِ گل
4 سوگندها خوردند به گلزارها کنون مستان به جامِ باده و مرغان به جانِ گل
5 بی چاره عندلیب نخسبد یکی زمان در بوستان شده ست کنون پاس بانِ گل
6 دستان ها رسد به نو از بلبلان همی گویی که کرده اند ز بر داستانِ گل
7 گشتند مدح خوانِ نزاری به روز و شب من مدح خوانِ شاهم و او مدح خوانِ گل