🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
عراقی

عراقی

عراقی
عراقی

وصال: مقام وحدت را از عراقی رسالهٔ اصطلاحات 4

رسالهٔ اصطلاحات 4 ام از 613 رسالهٔ اصطلاحات
خانه / عراقی / رسالهٔ اصطلاحات عراقی / رسالهٔ اصطلاحات شماره 4

وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا.

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61

وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. ,

کنار: دریافت اسرار و دوام مراقبت را گویند. ,

بوس: استعداد قبول کیفیت کلام را گویند، علمی و عملی، صوری و معنوی. ,

فراق: غیبت را گویند، از مقام وحدت. ,

هجران: التفات به غیرحق را گویند درونی و بیرونی. ,

غم: بند اهتمام طلب معشوق را گویند. ,

اندوه: حیرت را گویند، در کاری که ندانند وجد و فقد آن. ,

حزن: حالتی را گویند که در دل پدید آید بعد از مفارقت و باعث طلب باشد، باهتمام تمام و متأسف از مفارقت. ,

کلبۀ احزان: وقت حزن را گویند. ,

غم کده: مقام مستوری را گویند. ,

محنت: زحمت و الم را گویند، که از سبب معشوق به عاشق رسد، اختیاری و غیراختیاری. ,

میدان: مقام شهرت را گویند. ,

چوگان: تقدیر جمیع امور را گویند، بطریق جبر و قهر. ,

گوی: مجبوری و مقهوری سالک را گویند، به حسب حکم تقدیر. ,

تظلم: استعانت و استغاثت بردن است، به حضرت الهی، از شیطان نفس، یا از تقصیر خود. ,

ناله: مناجات را گویند. ,

فریاد: ذکر به جهر را گویند. ,

وللا: علامت کمال عاشق را گویند، که زبان و بیان از آن قاصر باشد و به حقیقت، از راه نبود از غایت اضطرار راه برآید. ,

فغان: ظاهر کردن احوال درون را گویند. ,

رنج: وجود امری را گویند، که برخلاف ارادت دل بود. ,

درد: حالتی را گویند، که از محبوب طاری شود و محب طاقت حمل آن ندارد. ,

بیمار: قلق و انزعاج درون را گویند. ,

مردن: طرد و راندگی را گویند، از حضرت حق سبحانه. ,

راحت: وجود امری را گویند، که موافق ارادت دل باشد. ,

زندگی: قبول و اقبال را گویند، به حضرت حق سبحانه و این زندگی به تدریج ابدی شود. ,

تندرستی: برقرار ماندن دل را گویند، و قوای درون و بیرون. ,

ناتوانی: بی‌قدرتی و دست نارسیدن را گویند، بهرچه مراد و مقصود باشد. ,

افتادگی: ظهور حالات الهی را گویند، و رویت عدم قدرت از ادای عبودیت، بسزای آن حضرت. ,

خرابی: قطع تصرفات و تدبیرات عقل را گویند، به توجه و تسلیم تمام. ,

بیهوشی: مقام طمس را گویند که محو صفات شود. ,

مدهوشی: استهلاک ظاهر و باطن را گویند، در عشق. ,

دیوانگی: ظفر احکام عشق را گویند، بر صفات عاشق در اعمال که مقام محفوظ است. ,

بندگی: مقام تکلیف را گویند. ,

آزادی: مقام حیرت را گویند. ,

بی‌نوایی: ناتوانی را گویند. ,

فقیری: عدم اختیار را گویند که علم و عمل، از او مسلوب شده باشد. ,

سعادت: خواندن ازلی را خوانند. ,

شقاوت: راندن ازلی را گویند. ,

دوری: شعور به معراف کیفیات عالم تفرقه و دقایق آن را گویند. ,

نزدیکی: شعور به معارف اسماء و صفات و افعال الهی را گویند. ,

کاهلی: بطئی‌السیران را گویند، و این‌گاه باشد که بسبب دانستن طریق باشد سالک را و کمال سالک باشد و این چنین سیر اکمل سیرها بود، که به رجعت محتاج نباشد. و گاه باشد که به سبب تقصیر سالک باشد که دیر عبور کند و این سیر نازل‌ترین سیرها باشد. ,

شتاب: سرعت سیر را گویند، بی‌شعور به معرفت دقایق و مقامات و این سیر گاه به حکم جذبه باشد و گاه به حکم اجتهاد سالک، در اعمال و ریاضات و عبادات و تصفیه. ,

پاکبازی: توجه خالص را گویند، که نه در اعمال صواب خواهد و نه علو مرتبه، بلکه خالص خدای را کوشد. ,

حضور: مقام وحدت را گویند. ,

غیبت: مقام اثنینیت را گویند. ,

گرمی: حرارت محبت را گویند. ,

سردی: برد نفس را گویند، و این نهایت مقام محبت است. ,

خواب: فنای اختیاری را گویند، در بشریت، از افعال. ,

بیداری: عالم صحو را گویند، جهت عبودیت. ,

شتر: انسانیت را گویند. ,

قطار: نوعیت را گویند. ,

محمل: آرام تکلیفی را گویند. ,

علف: شهوات و مشتهیات نفس را گویند، و هرچه نفس را در آن حظی باشد. ,

ساربان: راهنمای را گویند. ,

زر: ریاضت و مجاهدت را گویند. ,

سیم: تصفیۀ ظاهر و باطن را گویند. ,

شست و شو: برداشتن خرده‌ها را گویند، که از تقصیر در وجود آمده باشد، و صفای حضور عاشق و معشوق. ,

جست و جو: خرده‌گیری را گویند، از هر طرف که باشد. ,

گفت و گو: عتاب محبت‌آمیز را گویند. ,

گوهر: معانی و صفات را گویند. ,

و باللّٰه التوفیق و صلی اللّٰه علی محمد و علی آله و صحابه و عترته و سلم تسلیما. ,

از : عراقی
عراقی از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. رسالهٔ اصطلاحات 4 ام از 613 رسالهٔ اصطلاحات عراقی می باشد
حکایت قالب : رسالهٔ اصطلاحات سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا.

شاعر شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. چه کسی است ؟

شاعر شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. عراقی می باشد.

شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. چیست ؟

قالب شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. رسالهٔ اصطلاحات است

سبک شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. چیست ؟

سبک شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا. چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
عراقی

وصال: مقام وحدت را از عراقی رسالهٔ اصطلاحات 4

رسالهٔ اصطلاحات 4 ام از 613 رسالهٔ اصطلاحات
بنر