همه صحرا گلست و ارغوانست از قاسم انوار غزل 132

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

همه صحرا گلست و ارغوانست

1 همه صحرا گلست و ارغوانست بهرجایی از آن جانان نشانست

2 بهر آیینه حسن دوست پیداست همیشه جان جاهل در گمانست

3 دل آهن بترسد از جدایی جرسها در نفیر و در فغانست

4 جرس را این فغان و ناله از چیست؟ که در محمل ز جانان صد نشانست

5 درآ در صدر محمل، تا ببینی که صدر محفلش سقف جنانست

6 اگر وهمت پشیمان سازد از عشق ازو مشنو، که دزد کاروانست

7 تو از خود در حجابی، ورنه آن دوست عیان، اندر عیان، اندر عیانست

8 بهرجا عاشقی بینی درین کوی سبک روحست، اما سرگرانست

9 گر از کان آگهی، ورنه یقین دان که هر شانی که می آید ز کانست

10 گدا و شاه و درویش و توانگر کسی کوشد امین، اندر امانست

11 بغیر از عاشقی در دین قاسم همه عالم فسونست و فسانست

عکس نوشته
کامنت
comment