1 چرخ از حسد رای بلندم پستست وز جرعه همّتم جهانی مستست
2 لیکن چه کنم چاره که این چرخ بلند دست من بیچاره چنین در بستست
1 ای ز امر کن فکانت گشته پیدا کاینات ذات بی چون تو را ترک صفت عین صفات
2 با کمال قدرتت کار دو گیتی بی محل با ثبات ملکتت ملک دو عالم بی ثبات
1 آتشی از رخ چرا افکنده ای در جان ما همچو زلفت ای صنم بشکسته ای پیمان ما
2 سر فدای راه عشقت کرده بودم لاجرم در غم هجران تو بر باد شد سامان ما
1 گرچه کردی تو به یک بار فراموش مرا نرود یاد تو از خاطر مدهوش مرا
2 از خدا دولت وصلت به دعا می خواهم تا کشی رغم بداندیش در آغوش مرا