-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چرخ را جامی نگون دان کز می عشرت تهی ست باده از جام تهی جستن نشان ابلهی ست
2 مرد جاهل جاه گیتی را لقب دولت نهد همچنان کاماس بیند طفل و گوید فربهی ست
3 از بقا گردون قبایی بر قد یک تن ندوخت خلعتی بس فاخر آمد عمر عیبش کوتهی ست
4 نیست شاخ میوه دار ایمن ز سنگ ناکسان خوش تهیدستی که او آزاده چون سرو سهی ست
5 خوش برآ با قطع و وصل باغبان همچون نهال گر تو را زین باغ پر آسیب امید بهی ست
6 راه بس باریک و شب تاریک و دزدان در کمین بی دلیلی عزم ره کردن دلیل بی رهی ست
7 هر که چون جامی درین ره شد ز ما و من تهی گر به صورت مبتدی باشد به معنی منتهی ست