زان شعله که در دلم نهان از نشاط اصفهانی غزل 73

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

زان شعله که در دلم نهان است

1 زان شعله که در دلم نهان است افسرده زبانه ی زمان است

2 گر دود بر آید از نهادم این سوزنه در خور بتان است

3 اندام تو گلبنی که خارش خارا و حریر و پرنیان است

4 آسایش دوستان از این است آرایش بوستان از آن است

5 نتوانم از او کناره جویم هر جا منم او میان جان است

6 آسوده ز قصد رهزنانم کاین راه نه راه کاروان است

7 زنهار منه قدم بر این در با عقل، که عشق پاسبان است

8 بار غم عشق نیکوان را بهتر کشد آنکه ناتوان است

9 گر خواری دوستان پسندند این خار گلیش در میان است

10 ور عزت دشمنان بخواهند این گل خطریش از خزان است

11 جستم ز نشاط اثر در آن کوی گفتند سگی در آستان است

عکس نوشته
کامنت
comment