باده پاک است و قدح پاک و حریفان همه از جامی غزل 546

باده پاک است و قدح پاک و حریفان همه پاک

1 باده پاک است و قدح پاک و حریفان همه پاک عمر اگر در ره پاکان شودم صرف چه باک

2 به ریا طعنه مزن پیر مغان را که بود ساحت عصمتش از وصمت این عارضه پاک

3 رفت در کوی تو صد سر که کسی تیغ ندید پردلی کو که نهد پای به میدان هلاک

4 گر نیاویخته در دامن گل خار غمت رخ چرا شسته به خوناب و گریبان زده چاک

5 روی بنما که روم ذره صفت رقص کنان تا به سر منزل خورشید ازین دیر مغاک

6 مهر بگشا ز لب لعل که بیمار تو را شربت از دست مسیحا نفتد فایده ناک

7 سایه بر تربت جامی فکن ای سرو به بلند نیست از سرو عجب گر فکند سایه به خاک

عکس نوشته
کامنت
comment