- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو پدید نیست نشانش مگر نهان شد از و
2 اگرچه در غم اوه شد هلاک من نزدیک بدین قدر ستمی دور چون توان شد از و
3 براه عاشق اگر بحر آتش آمد عشق زنیرگیست که چون دود بر کران شد از و
4 بدان گناه که بی او به خواب میشد چشم چنان زدم شب هجرش که خون روان شد ازو
5 کمال عمر گرانمایه ات به سودا رفت چه مایه بین که درین راه ترا زیان شد ازو