آن شیوه که غارت گر صد قافله از عرفی شیرازی غزل 142

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست

1 آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست

2 بی لطفی ات از ترک ستم گشت یقینم این تلخی جان دادنم از زهر کمان نیست

3 در روز جزا دست شهیدان محبت دستی است که گیرنده ی دامان و عنان نیست

4 دل صاحب دردی است که در حالت شیون با آه خراشیده دل ماتمیان نیست

5 رنهار مخر گر همه سیلی بفروشند آن گوهر نایاب که در هیچ دکان نیست

6 نومید مشو عرفی و افکنده عنان باش هر چند که از کعبه ی مقصود نشان نیست

عکس نوشته
کامنت
comment