1 راه ازل و ابد، زبان و سرِ توست و آن دّر که کسی نسفت، در کشور توست
2 چیزی چه طلب کنی؟ که گم کرده نه ای از خود بطلب، که نقد تو در بر توست
1 در هر برزن که بنگرم آشوبی ست آشوب شکنجه ای و زخم چوبی ست
2 تا پاک کنند گیتی از یک دیکر هر ریش که هست، بر زنخ جارویی ست
1 ای صوفی صافی که خدا میطلبی او جای ندارد، ز کجا میطلبی؟
2 گر زانکه شناسی اش چرا می خواهی ور زانکه ندانی اش که را میطلبی؟
1 در عین علی، هو العلی الاعلی ست در لام علی، سّر الاهی پیداست
2 دریای علی سورهٔ حی قیوم برخوان و ببین که اسم اعظم آن جاست