موج را از سینهٔ از اقبال لاهوری پیام مشرق 227

اقبال لاهوری

آثار اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

موج را از سینهٔ دریا گسستن می‌توان

1 موج را از سینهٔ دریا گسستن می‌توان بحر بی‌پایان به جوی خویش بستن می‌توان

2 از نوایی می‌توان یک شهر دل در خون نشاند یک چمن گل از نسیمی سینه خستن می‌توان

3 می‌توان جبریل را گنجشک دست‌آموز کرد شهپرش با موی آتش دیده بستن می‌توان

4 ای سکندر سلطنت نازک‌تر از جام جم است یک جهان آیینه از سنگی شکستن می‌توان

5 گر به خود محکم شوی سیل بلاانگیز چیست مثل گوهر در دل دریا نشستن می‌توان

6 من فقیرم بی‌نیازم مشربم این است و بس مومیایی خواستن نتوان ، شکستن می‌توان

عکس نوشته
کامنت
comment