-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان
1 ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان خیز و به دیده‌ام نشین، آتش دل فرونشان
2 با همه جهد از آن کمر، هیچ نداشتم خبر با همه سعی از آن دهن، هیچ نیافتم نشان
3 سر خوش و مست و بیهشم، در همه نشه‌ای خوشم بار فلک نمی‌کشم، از کرم سبوکشان
4 نزد حبیب کرده‌ام قصهٔ درد اهل دل پیش طبیب گفته‌ام صورت حال ناخوشان
5 من که به قوت جنون، سلسله‌ها گسسته‌ام بسته مرا به راستی زلف کج پریوشان
6 هرچه ز جور خوی تو، می‌گذرم ز روی تو می‌کشدم به سوی تو، دست طلب کشان‌کشان
7 باده اگر نمی‌دهی خون مرا به جام کن مرهم اگر نمی‌نهی، زخم مرا نمک فشان
8 با تو می حرام را کرده حلال محتسب چنگ بکوب و نی بزن، بوسه ببخش و می چشان
9 مرده اگر ندیده‌ای زنده جاودان شود پای بنه مسیح‌وَش بر سر خاک خامشان
10 طرهٔ عنبرین تو غالیه‌سای انجمن پسته نوشخند تو نشئه‌فزای بیهشان
11 در غم رویت ای پری سوخته شد دل ملک بس که رسید بر فلک آه جگر بر آتشان
12 تا دم باد صبح دم زلف تو می‌زند به هم جمع چگونه می‌شود حال دل مشوشان
13 تا شده سیلی غمت علت سرخ‌رویی‌ام رشک برند از این عمل، چهره به خون منقشان
14 ای که خدنگ شست تو کرده نشان دل مرا چون نکنم ز دست تو شکوه به شاه جم نشان
15 وارث تاج و تخت جم، ناصردین شه عجم کز پی خدمتش فلک بسته کمر ز کهکشان
16 آن که ز نور روی او یافته مهر زیب و فر وان که ز خاک پای او جسته سپهر عز و شان
17 دادگرا دعای من کرده به دشمنان تو آن چه نموده در جدل تیغ اجل به سرکشان
18 آن که فرامش از دلم هیچ نشد فروغیا آه که شد ز خاطرش نام من از فرامشان
کامنت
سوالات متداول درباره شعر ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان
شاعر شعر ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان چه کسی است ؟
شاعر شعر ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان فروغی بسطامی می باشد.
شعر ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان در چه دوره‌ای سروده شده است؟
این شعر در قرن 13 سروده شده است.
قالب شعر ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان چیست ؟
قالب شعر ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان غزل است
مضمون اصلی شعر ای که ز آب زندگی لعل تو می‌دهد نشان چیست؟
این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.