محل گرمی جولان بزیر سرو از محتشم کاشانی غزل 330

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش

1 محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش قیامتست قیامت نشست و خیز سمندش

2 تصرف از طرف اوست زان که وقت توجه دراز دست‌تر از آرزوی ماست کمندش

3 میانهٔ هوس و حسن بسته‌اند به موئی هزار سلسله برهم ز جعد سلسله بندش

4 نهاد یاری مهر و وفا به یکطرف آخر دل ستیزه کز جنگجوی جور پسندش

5 هزار جان گرامی فدای ناوک یاری که گاه گاه شود پر کش از کمان بلندش

6 ز خلق دل به کسی بند اگر حریف شناسی که نگسلد ز تو گر همه از آهنست می‌شکنندش

7 مدار باک اگر کرد دل به من گله از تو که پیش ازین ز تو بسیار دیده‌ام گله‌مندش

8 درم خریده غلام ویست محتشم اما صلاح نیست که گویم خریده است به چندش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر