- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می نشاط که در جام شاه ریخته اند به ساغر دل هر خاک راه ریخته اند
2 ترا شراب به چشم سیاه ریخته اند مگوی چشم به جان نگاه ریخته اند
3 خمیر مایهٔ صبحست از صفا بدنت ترا به قالب خورشید و ماه ریخته اند
4 دلم ز یاد بناگوش او نیاساید که فیض در قدم صبحگاه ریخته اند
5 نهفته شمع رخت در هجوم پروانه چنین که بر تو زهر سو نگاه ریخته اند
6 هزار شکر که صد دوزخ از حجاب نگاه زدل مرا به لب عذرخواه ریخته اند
7 چه دور از نفسم بوی درد اگر شنوی که گداز دلم شمع آه ریخته اند
8 ز فیض مدحت ساقی کوثرم جویا شراب عفو بجام گناه ریخته اند