1 نقض کرم است آن که قدرش در حوصلهٔ امید گنجد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 اگر کنم گله من از زمانهٔ غدار به خاطرت نرسد از من شکسته غبار
2 به گوش من، سخنی گفت دوش باد صبا من از شنیدن آن، گشتهام ز خود بیزار
1 در بزم تو ای شمع، منم زار و اسیر در کشتن من، هیچ نداری تقصیر
2 با غیر سخن کنی، که از رشک بسوز سویم نکنی نگه، که از غصه بمیر
1 نان و حلوا چیست؟ جاه و مال تو باغ و راغ و حشمت و اقبال تو
2 نان و حلوا چیست؟ این طول امل وین غرور نفس و علم بیعمل
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به